عشق مهمان عزیزی است..!

ساخت وبلاگ
چشمهایت مال من، از من نگاهت را نگیراز دل بی تاب من چشم سیاهت را نگیرمن که عمری عاشق و شیدای رویت بوده امزیر ابر چادر خود روی ماهت را نگیر تیر سربازان مژگانت نشسته بر دلممن به مردن راضیم، خیل سپاهت را نگیر در سرم یاد تو و بر روی لب آهی بلنداز من دلسوخته این یاد و آهت را نگیر جای پاهای تو را هر روز میبوسم بیاهرچه را دارم بگیر و خاک راهت را نگیر لمس چشمانت گناهی هست نا بخشودنیامشب از من لذّت لمس گناهت را نگیر این همه آوارگی ای نازنین کافی نبود؟از من بی خانمان دیگر پناهت را نگیر در فراقت گریه ها کردم، تو خندیدی ولیدلخوشم با خنده هایت، قاه قاهت را نگیر من به امّید دو چشم مست و شهلای توامچشمهایم مال عشق مهمان عزیزی است..!...
ما را در سایت عشق مهمان عزیزی است..! دنبال می کنید

برچسب : نگاهت,نگیر, نویسنده : rahgozarkocheha بازدید : 198 تاريخ : يکشنبه 29 مرداد 1396 ساعت: 16:31

نیستم از قفسِ عشقِ تو آزاد، بیاخانه دلتنگِ تو شد، خانه‌ات آباد بیاهرچه کردم نروی، رفتی و هر شب پرِ دردمی زنم با غزلم ناله و فریاد بیا تیشه بر ریشه‌ی دل زد غمِ تنهاییِ توخوابِ شیرینِ شبِ غربتِ فرهاد! بیا ترسم این نیست که رسوا شوم از عشق، ولیتا نشد عاشقِ تو هرزه قلمداد، بیا می شمارم نفسم را که پر از سل شده استشاعرِ خسته ی تو از نفس افتاد، بیا چشم در راهِ پریشانیِ موهای توأمسرِ قبرِ منِ دلخون شده، با باد بیا...   عشق مهمان عزیزی است..!...
ما را در سایت عشق مهمان عزیزی است..! دنبال می کنید

برچسب : بیا, نویسنده : rahgozarkocheha بازدید : 146 تاريخ : يکشنبه 29 مرداد 1396 ساعت: 16:31

پا به پایت تا ته این جــاده می آیم نترساین منم عاشق ترین دلداده،می آیم نترسدر مسیرِ عشق از آیینه هــــم صادق ترمساده‌بودم ساده‌هستم ساده‌می آیم نترس خم به ابرویت نیــاور ذره ای، دق می کنمعاشقت با خون تعهـد داده، می آیم نترس عقل می گوید نرو اما نمی فهمـد که عشقدر دل وامـــــانده ام افتاده می آیم نترس در دل آتش برو، در آسمـــــــــــان پرواز کنپا به پایت تا ته این جاده می آیم، نترس عشق مهمان عزیزی است..!...
ما را در سایت عشق مهمان عزیزی است..! دنبال می کنید

برچسب : نترس, نویسنده : rahgozarkocheha بازدید : 169 تاريخ : يکشنبه 29 مرداد 1396 ساعت: 16:31

تا ابد بغضِ منِ تب زده کال است عزیز !دیدن گریه ی تمساح محال است عزیز !تا شما خانه تان سمت شمال ده ماستقبله دهکده مان سمت شمال است عزیز پنجره بین من و توست، مرا بوسه بزنبوسه از آن طرف شیشه حلال است عزیز ! ما دو ریلیم به امید به هم وصل شدنفصل گل دادن نی ، فصل وصال است عزیز ! ماه من ! عکس تو در چشمه گل آلود شدهعیب از توست !…ببین ! چشمه زلال است عزیز ! دام گیسوی تو بی دانه شده ، می فهمی ؟!امپراطوری تو رو به زوال است عزیز عشق این نیست که بر گردن من حلقه زدهاینکه بر گردنم افتاده وبال است عزیز چار فصل است دلم منتظر پاسخ توستلعن و نفرین به تو و هرچه سوال است عزیز...! عشق مهمان عزیزی است..!...
ما را در سایت عشق مهمان عزیزی است..! دنبال می کنید

برچسب : امپراطوری,زوال,است,عزیز, نویسنده : rahgozarkocheha بازدید : 162 تاريخ : يکشنبه 29 مرداد 1396 ساعت: 16:31

تو اگر باشی و من باشم و باران باشدبه بغل می کشمت گر چه خیابان باشدهوس بوسه به لبهای تو وقتی آیدمشکلی نیست در آن کوچه نگهبان باشد لب تو باشد و من باشم و ای وای خداگنه بوسه زدن گردن شیطان باشد گونه ات معدن و من در پی استخراجشنمکش حیف که در حصر نمکدان باشد باز باران به دلم شور جوانی بخشید"نم باران و تو" ایکاش،فراوان باشد راستی هرچه که شد بین من و تو رازستراز داری صفت فرد مسلمان باشد من فقط عاشقم و هیچ ندارم ایماناز خدا نیست نهان از تو چه پنهان باشد   عشق مهمان عزیزی است..!...
ما را در سایت عشق مهمان عزیزی است..! دنبال می کنید

برچسب : اگر,باشی, نویسنده : rahgozarkocheha بازدید : 152 تاريخ : يکشنبه 29 مرداد 1396 ساعت: 16:31

نداری خال لب اما، به چشم من که زیباییفدای ناز لبخندت، تو در من خوب دنیاییدل از من برده ای، دیگر به طنازی نیازی نیستبه گیسوی تو دل بستم، چقد زیباست شیدایی تو شاید قطره ای باشی میان این همه مردمولیکن در خیال من، تو آبی تر ز دریایی از این حسی که من دارم غم حال تو هم پیداستاگر مجنون این عشقم، تو هم لیلای لیلایی به پاس عاشقی عمری، به پای تو نشستم منزلیخایی و در آخر به یوسف خوب می آیی هوای عاشقی یعنی بیا دلتنگ هم باشیمکمی بی تابی و گریه، کمی احساس تنهایی بهشت من همین جاهاست کنار تو در این خانههبوط آدمی دیگر، به عشق یار حوّایی. عشق مهمان عزیزی است..!...
ما را در سایت عشق مهمان عزیزی است..! دنبال می کنید

برچسب : چقدر,زیباست,شیدایی, نویسنده : rahgozarkocheha بازدید : 149 تاريخ : يکشنبه 29 مرداد 1396 ساعت: 16:31

دلبرم قلب مرا دائم جوابش میکند.چشم بی خواب مرا هر شب پر آبش می کند.هر رقیبی راکه جان من به آتش می کشد.مهربان می خواند و جانم صدایش می کند. التماسش می کنم جانا تو حوای منی!هر کسی را پیش من آدم خطابش می کند. من به دستانم ستون عشق و اوبا یک تبر.من بنایش میکنم او هم خرابش می کند. هم خیالم می رود تا بوسه بر پیشانیش.هم عرق پیشانی از شرم گناهش می کند. بهر درمان دلم هر دم دوایی خواستم.بی وفا می بینمش با سم علاجش می کند.ای خدا رحمی خلاصم کن مرا کین بی وفا.جان به دستش گر دهم در دم خلاصش می کند. گفتمش رنجم مده دل سرکش است و پر غرور.گفت بی صبری نکن عشقم براهش می کند. عشق مهمان عزیزی است..!...
ما را در سایت عشق مهمان عزیزی است..! دنبال می کنید

برچسب : دلبرم,قلب,مرا,دائم,جوابش,کند, نویسنده : rahgozarkocheha بازدید : 165 تاريخ : يکشنبه 29 مرداد 1396 ساعت: 16:31

پس از یک شهرغربت ، دوستی آمد به بالینمبه او گفتم:ببین این است دنیا گفت:می بینمزمین خوردی،قبول اما زمان، درمان هر دردی استمن از اینکه پس از تو عده ای شادند غمگینم اگر پایت توانـت داد یا اشکت امـان ، برخیزکه پای بید مجنونی به خاک افتاده ننشینم خدا"حافظ" که گفتم باز داغت تازه شد،دیدیبه مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم؟ چه شبهایی که دستت غصه هایم را ورق می زدو جاری بود مویت در بلنـدای مضامینم من آن قدری که تو معشوقه ای شاعر نخواهم شداز این رو در غزل هایم چنین در بند تضمینم خدا را شکر، ترس از رفتنت با گریه کورم کردو دیگر رفتنت در واقعیـت را نمی بیــنــم! عقابی کوه را در خواب دید و در قفس دق کردبه عشق مهمان عزیزی است..!...
ما را در سایت عشق مهمان عزیزی است..! دنبال می کنید

برچسب : قدری,معشوقه,شاعر,نخواهم, نویسنده : rahgozarkocheha بازدید : 161 تاريخ : يکشنبه 29 مرداد 1396 ساعت: 16:31

  آمدم مجلس ترحیم خودم،همه را می دیدمهمه آنهایی که نمی دانستمعشق من در دلشان ناپیداستواعظ از من می گفت،از نجابت هایم،از همه خوبیهاو به خانم ها گفت:اندکی آهستهتا که مجلس بشود سنگین تر،راستی این همه اقوام و رفیق!!!من خجل از همه شانمن که یک عمر گمان می کردمتنهایمو نمی دانستممن به اندازه یک مجلس ختم،دوستانی دارم همه شان آمده اند،چه عزادار و غمینمن نشستم به کنار همه شان،وه چه حالی بودم،همه از خوبی من می گفتندحسرت رفتن ناهنگامم،خاطراتی از منکه پس از رفتن من ساخته انداز رفاقت هایم،از صمیمیت دوران حیاتیک نفر گفت: چه انسان شریفی بودمدیگری گفت فلک گلچین است یک نفر هم می گفت:"من و او وه چه صمیمی بودیم"و عشق مهمان عزیزی است..!...
ما را در سایت عشق مهمان عزیزی است..! دنبال می کنید

برچسب : مجلس,ترحیم,خودم, نویسنده : rahgozarkocheha بازدید : 148 تاريخ : يکشنبه 29 مرداد 1396 ساعت: 16:31

بزن باران درين بستر که همراهِ تو می بارمميانِ عقل و احساسم زلالِ اشک می کارمبزن باران به رگ برگِ صدای خيسِ احساسمبدونِ چتر می خواهم کنارت گام بردارم برقصان با ترنّم اشک را در قابِ چشمانمکه دردی از غمِ دوری درونِ سينه ام دارم نمی خواهد ببيند عقل ، پابندِ کسی هستمدلم زورش نمی چربد نشسته پشتِ افکارم نمی دانم کجای کار می لنگد ... پريشانمبرای گفتگو با عقل خود تا صبح بيدارم بیا باران بزن آهسته تر بر عشق ِبی جانمکه جای سنگ ، قلبم را کمی دلتنگ پندارم شدم عاقل ترين عاشق ، ندانستی که ناچارمدرين بارانِ بی پايان به سوگِ عشق ... می بارم عشق مهمان عزیزی است..!...
ما را در سایت عشق مهمان عزیزی است..! دنبال می کنید

برچسب : بزن,باران, نویسنده : rahgozarkocheha بازدید : 132 تاريخ : يکشنبه 29 مرداد 1396 ساعت: 16:31